سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/5/26
10:38 عصر

سینه ساحل

بدست سهیل هوایی در دسته

  تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا

شبی که باتو بودن را تبسم می کند دریا

نگاهش غرق نور تو سرش سرشارشورتو

چه شور انگیزباچشمت تکلم می کند دریا

دلش ازغصه می گیرد هزاران دفعه می میرد

همین که درپس ابری تورا گم می کند دریا

مگر برسینه ساحل نشسته رد پای تو

که باهرموج برخاکش تیمم می کند دریا

تو آن ماهی من آن دریاکه ازهم دورافتادیم

 بگو کی روی ماهت را تبسم می کند دریا 

 


86/5/8
1:9 عصر

گریه قشنگه

بدست سهیل هوایی در دسته

با چشمانت گریه کن گریه قشنگه گریه سهم دل تنگه  گریه های جان فدایی مرهم زخمهای جدایی بنگرتاگریه هایم دریای خون جنبان شود چون درکوهسارها محشرطوفان شود همه دشتها غنچه زار ولاله خیزان شود تویکی غرق نشوی  پرنده قلابی باش یا شبیه مرغ آبی باش درتنور آتش فشان عشق نسوزی خود هم آتشی باش می خواهی عطش انتظار رو بدونی تو هم عطشانی باش دوست داری احساس کنی  حس غربت یه پرنده مهاجر رو پر گشای درجزیره ما پرنیانی وهجرانی باش میل داری از اقیانوس اشکهایم بهره ببری  یه دونه ماهی نهنگی باش دل شیر داری از کوه آتش افروز اشتیاقم سربزنی یعنی درقلب آتش گون من یه روزی مهمانی باش


86/5/4
11:8 عصر

اس ام اس های آسمونی

بدست سهیل هوایی در دسته

زندگی گفت: که آخر چه شد حاصل من؟ عشق فرمود: تا چه گوید این دل من... عقل نالید: کجا حل شود این مشکل من؟ مرگ خندید: در این خندة ویرانگر من

 

 موقعی که خدا پنجره بهشت رو باز کرد منو دید و ازم پرسید امروز چه ارزویی داری؟ گفتم خدایا مواظب اونی که این پیغام رو می خونه باش ...

 

 زندگی قصه مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند فروختی ؟ گفت : نخریدند ، تمام شد 

 

 زندگی داستان دختر گل فروشی است که ازش سوال کردند فروختی ؟ جواب داد : نه همه پژمردند

 

  گلی که غوغاست گل یاسه گلی که مصداق تجلای حضرت زهراست گل یاسه

 

 زمستان! تن من از تو کمی سردتر است، تابستان! تب من از تو کمی گرمتر است، پائیز! روی من از تو کمی زردتر است، و بهار! با همه زردی و تب و تاب تنم، دل من، از تو بسی سبزتر است...

 

 شاید یه کسی شبها برای اینکه خوابتو ببینه به خدالتماس میکنه!!شاید یه کسی به محض دیدن تو دستش یخ میزنه و تپش قلبش مرتب بیشتر میشه!! مطمِئن باش یکی شبها بخاطر تو تو دریایی از اشک میخوابه!!ولی تو اونو نمیبینی؟؟شایدم هیچ وقت نبینی

 

  سلام از شرکت فرش مزاحمتون میشم ! اجازه میدی دلمو فرش زیر پات کنم تا هیچ جا جز دل من پا نذاری

 

 سلام از اداره برق مزاحمتون می شم آخر برق چشات من رو گرفته زیادی نگهم نداری میمیرم

 

 سلام از بنگاه مسکن عشقی مزاحمت می شم دلت مستاجر نمی خواد

 

 ستاره ها وقتی می شکنه نام اونا شهاب می شه دل آدما اگر بشکنه سوال بی جواب می شه

 

  اگر تو آسمون تاریک زندگی حتی یه ستاره نبود نگران نباش خودم برات ستاره می شم تا صبح واسه تون چشمک می زنم   

 

 ای دوست بیا تا که با هم یار شویم درددل هم کمی خریدار شویم بامن تو بگو هر آنچه در دل داری شاید کمی محرم اسرار شویم

 

 آسمان تاریک است راه باریک است عید نزدیک است ذوق نکن تورا برای نظافت می خوامت 

 

 آبی تر ازآنیم که بی رنگ بمیریم از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبم شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیرم 

 

  زندگی اجبار است مرگ اتنظار است عشق یک بار است  فکر تو تکرار است اگر رفتم تو یادم کن اگرمردم تو خاکم کن اگر ماندم دراین دنیا به مهر خود تو شادم کن

 

  ای که دور از من ودرقلب منی باخبرباش که دنیای منی شادیت شادی من غصه ات غصه ی من قلب تو خانه ی من خانه ات قبله ی من

 

 هرچه نوشتم برای خوشحالی دوستان وبازدید کنندگان عزیز آخرش می گم تمام وجودم فدای خاک پای حضرت علی علیه سلام 13ماه مبارک رجب روز ولادت شان در خانه  کعبه می باشد ما افتخار داریم که به طرف این خانه الهی نماز بخوانیم خوشا به حال علی جان که در آن بیت با شکوه چشم به جهان گذاشت یا فاطمه بنت اسد سلام الله علیها ولادت فرزند عزیزت  تبریک باد