سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/12/6
12:28 عصر

عشق سحرین سحر

بدست سهیل هوایی در دسته

پریدم ازخواب نزدیک سحر بود ناگهان صدای آهنگ تلفن بلند شد گوشی رو برداشتم

بعدازجواب سلام بدون مقدمه گفتم : دیدمت امشب درخواب مثل دیشب وشبهایدیگر

گفت : ازاین شرین زبانیها نکن من امشب بیدار بودم

گفتم : من هم درخواب دیدمت که بیدار بودی ودستم روی دستت بود

گفت : بیمزه  دست من ؟ دستم روی سینه ام بود

گفتم : دست من؟ آخه دستم به زحمت به آنجا می رسید

سخن را عوض کرد وگفت : شاید فردا شب خوابم نبینی ؟

گفتم: فرداشب نمی خوابم وبااندیشه تو تاسحر بیدار می مانم

لبخندی زد وگفت : شاید سحرخوابت ببرد

باخنده گفتم : من عاشق سحرم وهمیشه سحرخیزم

آهسته آهی کشید وگفت: پس تو عاشق اون سحری اسم من هم سحر است

رنگم پریده بود ولی گفتم : پس رمز وراز عشق سحرین من این بوده است